مکن زغصه شکایت

ساخت وبلاگ

این معین چقد لعنتیه.
دلم خواست الان شکست عشقی خورده بودم
بعد می نشستم با آهنگش زار میزدم. خنده

+معین تو مسلمون نیستی...خنده

+خداوکیلی من آرزوهام هم به آدمیزاد نبرده! خنده

 

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40

مثلا نمیشد وقتی که قراره مریض بشیم از قبل بهمون میگفتن شما قراره تو این زمان مریض بشید؟آقا ماهزارو یک بدبختی داریم،چه وضعشه؟؟؟؟!!!!

میایم یکم اروم و قرار بگیریم دوباره از اول پروسه اش شروع میشه. خنده.

دیشب تا صبح یعنی یک وضعی داشتم...خدا برا کسی نیاره. خنده.

 

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40

خیلی از ماها تو زندگیمون دنبال شادی میگردیم،دنبال خوشبختی...و هرچه بیشتر به دنبالشیم،دریغ از پیدا کردن و ذره ای شادی.اینکه از درون هم شاد باشیم و صرف دلقک بازی نباشه،خودش یه بحث جداست؛که بهش میگن نمای مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 99 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40

چند شب پیش،اوضاع روحی خوبی نداشتم. فکرمی کردم باید اتفاقی تو زندگیم میوفتاد تا من میتونستم حس کامل تری نسبت به اطرافم داشته باشم. فرستادن دوباره ی آهنگی که ماه ها پیش گوش کرده بودم و به سطل آشغال گوشی مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40

از این به بعد قول میدم یا قولی ندم یا اگه قول دادم پاش وایسم حتی اگه به قیمت ناراحتی و قهر بقیه تموم شه.

+من دروغگو نیستم.ناراحت

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40

منم بخوام بیخیال کنکور مجدد بشم،خانوادم نمیذارن.امشب دیگه بدجوری بحثم شد با مامانم،از اتاقم که رفت بیرون،نشستم زار زار گریه کردم.دلم سوخت هم برای خودم،هم برای خانوادم. برای خانوادم،چون فرزند ارشدم،چون مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40

دلم میخواست الان بلند شم کتونی هامو بپوشم،بزنم از خونه بیرونفقط بدوام،بدوام،بدوام...هوا بدجوری خوبه،بدجوری دلبر شده لعنتی . انقد تمیزه ،انقد هوا صاف و روشنه،یکم از ابرهای پنبه ای(کومولوس) هم هست تو آس مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 90 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40

تا ساعت 00:00روز سی ام آذر؛انسان از جایگا اسلام.

تا ساعت00:00روز دوم دی؛جامعه شناسی

تاساعت00:00روز سوم دی؛دوفصل(4و5)آمار

 

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 102 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40

یه جوری دست و پام شل شده،یه جوری بی خوابی اومده سراغم،یه جوری استخونام درد میکنه و چشمام میسوزه...انگار میخوام آنفولانزا بگیرم.خدایا این شوخی کثیفو با من نکن. الان زوده،بذار 22 ام به بعد... خوب؟!+بدجو مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40

مامان بزرگم زنگ زده که تو چرا این همه از ما دوری می کنی

چت شده دوساله این ورا افتابی نمیشی زیاد؟بگو ...

+باید حتما به زبون بیارم میترسم از وابستگی های زیاد و دوست داشتن های زیاد؟

باید بگم که چه به سرم اومد بعد رفتن اقاجونم؟باید توضیح و تفسیر کنم من از وابستگی ای که تهش منجر به فوت یک نفر بشه گریزونم؟

+آلو تو دهن مامان ما خیس نمیخوره؛دارن برمیگردن...آخه خدا من نمیخوام برم. زوره؟؟؟؟؟

+غلط کردم. اه

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:40